چگونه ارتباط مجدد با کودک درونم، زندگی من را تغییر داد؟
- ترجمه و تالیف: سید مهدی رفعتی اصل
- (تعالی جوی مدرسه تعالی)
برقراری ارتباط مجدد با کودک درون، چیزی است که بسیاری از مردم از آن بیاطلاع اند و برخی نیز اگر بدانند، آنرا جدی نمیگیرند. اگر واقعاً میخواهید در زندگی شاد و راضی باشید، برقراری ارتباط مجدد با کودک درون خود یک کار خیلی خوبی است که میتوانید انجام دهید.
وقتی بزرگ شدم، همیشه به بلوغ نسبی خودم افتخار میکردم . من نمیتوانستم بهراحتی با افراد همسن خودم کنار بیایم. معمولا در حال تفکر بودم و همیشه کتاب میخواندم. این نوع قوه درک عمیق به من کمک کرد تا در حرفهام پیشرفت کنم، اما این موفقیت بدون هزینه نبود.
در اواسط 20 سالگی، متوجه شدم که توانستهام کودک درونم را سرکوب کنم. من در زندگیام تفکر و بهره وری زیادی کسب کردم اما هیچ سرگرمیو هیجانی و هیچ عشقی دیده نمیشد. دلیل شاد بودن و پرانرژی بودن کودکان این است که همه چیز برای آنها تازگی دارد. برایشان هر تجربهای شگفتانگیز است. آنها بهراحتی ناامید نمیشوند. چرا که هرگز با هیچ انتظاری شروع نمیکنند.
اما این مود همیشگی نیست. بسیاری از ما با بزرگتر شدن آن کودک درون را از دست میدهیم. تجربیات، چه خوب و چه بد، قضاوت ما را رنگآمیزی میکند و به مرور زمان ما را محتاطتر میکند. این تجربه برای من خیلی بدتر بود. همیشه زودرنج و بدگمان بودم. اندیشیدن بهطورعینی در مورد هرچیزی و همینطور شاد، راضی و کنجکاو بودن برایم تقریبا غیرممکن شده بود.
بنابراین سال گذشته تصمیم گرفتم تغییری ایجاد کنم و سعی کنم دوباره با کودک درونم ارتباط برقرار کنم. حال به شما میگویم چگونه با انجام این کارها میتوانید زندگی خود را تغییر دهید:
- راحت ببخشید
کودکان بیدرنگ فراموش میکنند و میبخشند. اگر دو کودک چهارساله یکروز در یک بازی ویدیویی یا هرچیزی با هم دعوا کنند، روز بعد دوباره باهم بازی میکنند. احتمالاً به همیندلیل است که در سنین پایین پیداکردن دوست و حفظ آن بسیار آسانتر است. بدون منیّت و خودخواهی است. همانطور که بزرگتر میشویم درگیر خود میشویم. ما زندگیمان را خیلی جدی میگیریم. بهطوریکه یک اشتباه جزئی برای خراب کردن کل یک رابطه کافی است.
من امسال سعی کردم همه کسانی را که در گذشته و امسال باعث رنجم شدند ببخشم. البته کار آسانی نیست اما تسکین دهنده است. حال حس میکنم هیچ بار احساسی بر دوشم نیست. ضمن اینکه بخشش برای سلامتی بسیار مفید است.
- آزادانه خلق کنید
خلاق بودن یک موهبت طبیعی دوران جوانی است. اگر به یک کودک دو چوب بدهید، صحنهای از فیلمیکه دیدهاند را اجرا میکنند. برایشان سرگرمکننده و آرامشبخش است. اما شما بهعنوان بزرگسال معمولا زمانی برای خلاقیت نمیگذارید. از لحظهای که بیدار میشوید تا لحظه ای که میخوابید، کارهایتان را با نتایج، سود، درآمد و ضربالاجل هدایت میکنید و کارهای مهم با نتایج ملموس را انجام میدهید.
من با اختصاصدادن هر هفته به انجام کاری کاملا خلاقانه، ذهنم را آزاد کردم و با استرس زندگی روزمره کنار آمدم. آخر هر هفته به مدت یکساعت در حیاط خلوت نقاشی میکردم. پیکاسو نیستم، اما طراحی و نقاشی واقعا بخش بزرگی از زندگی من شده است و الان بیشتر از همیشه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
خلق کردن فقط نقاشیکردن نیست. برای هر کاری که دوست دارید و هرگونه خَلقی که شما را خوشحال میکند، تا میتوانید وقت صرف کنید.
- بله بگویید
روشن فکری ضروری است. بزرگسالان آنقدر مشغول و محتاط هستند که با هر فرصتی با یک “نه” سریع مواجهه میکنند. احتمالاً در اینمرحله از زندگی، احساس تعریفشده از خود دارید و هر چیزی را که نمیپذیرید، رها میکنید. تمایل ندارید تجربه کنید و احتمالاً به خاطر آن چیزهای زیادی را از دست میدهید.
امسال به پیشنهادات بعید و درخواستهای عجیبوغریب بله گفتم. من در نهایت با خواهرم برای یک کنفرانس به جامائیکا رفتم و از طریق اسکایپ به یک پسر کوچک آموزش دادم. هر تجربه جدید امسال چیز جدیدی به من آموخت و چشمانم را به دنیایی کاملاً متفاوت از دنیایی که در آن زندگی میکردم باز کرد. کنجکاو و هیجان زده بودم تا بیشتر بیاموزم.
بله گفتن به بسیاری از تجربیات جدید هیجان انگیز است. زندگی جنسی من نیز بسیار خودجوش شده بود ونظر اطرافیانم را به من جلب میکرد.
- سوال بپرسید
من هرگز کودکی را ندیدهام که کنجکاو نباشد. بچهها در مورد یادگیری مثل اسفنج هستند. آنها سوالات زیادی میپرسند و از یادگیریِ هرچیز جدید و از احمق به نظر رسیدن خجالت نمیکشند. بنابراین، تصمیم گرفتم همینکار را انجام دهم. تصمیم گرفتم از چیزهایی که در موردشان چیزی نمیدانم دست بکشم و از هرکسی که بهتر از من میداند سوال بپرسم.
از دوستم برای سرمایهگذاری راهنمایی خواستم و از همکارم نکات آشپزی را خواستم. در کمال تعجب، مردم بیش از حد مایل به کمک و پاسخ به سوالات ساده ی من بودند. من چیزهای زیادی یاد گرفتم و توانستم با برخی از افرادی که به من آموزش دادند ارتباط برقرار کنم.
- دروغگفتن را ترک کنید
ترک دروغگویی مهمترین گزینه است. دروغ نه تنها اعتماد را خفه میکند و به روابط آسیب میزند، بلکه بر استرس شما نیز میافزاید. به خاطرسپردن دروغهای خود و مدیریت عواقب آن به تلاش ذهنی زیادی نیاز دارد. به تحقیقاتی برخورد کردم که نشان میداد دروغگویی تأثیرات منفی بر سلامتی دارد و به این نتیجه رسیدم که دروغگویی ارزشی ندارد.
فقط بهتر است رک و صادق باشید. این موضوع باعث تعجب بسیاری از دوستان و خانواده من شد. آنها به من میگفتند درایت و هوشم را از دست دادهام. اما با گذشت زمان آنها به صداقت من ارزشگذاری کردند و در واقع اعتمادشان به من بیشتر شد.
این پنج مرحله ساده واقعاً زندگی من را بهبود داد. من احساس سبکی و انرژی میکنم. انگار ده سال جوانتر شدهام. با کسانی که دوستشان دارم، ارتباط عمیقتری دارم و برای اولینبار بعد از مدتها واقعاً احساس خوشبختی میکنم.
کاری را که من انجام دادم، هرکسی میتواند انجام دهد. برای برخی افراد آسان است. اما تقریبا برای همه ضروری است. برای برقراری ارتباط مجدد با کودک درونتان وقت بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید